گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
296 . آیه (در روز قیامت
اشار




یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ
الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ اي مردم! از خدا بپرهیزید و از روزي بترسید که نه پدر جزاي اعمال فرزند خود را تحمل میکند و نه
/ فرزند چیزي از جزاي پدر را، مسلما وعده الهی حق است مبادا زندگانی دنیا شما را بفریبد و مبادا شیطان شما را مغرور سازد. ( 33
لقمان)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در حقیقت دستور اول، توجه به مبدء است و دستور دوم توجه به معاد و پاداش و کیفر، بدون شک کسی که بداند شخص خبیر و
آگاهی تمام اعمال او را میبیند و میداند و ثبت و ضبط میکند و از سوي دیگر محکمه و دادگاه عدلی براي رسیدگی به تمام
از نظر لغت « جزا » است و « جزا » از ماده « لا یَجْزي » جزئیات آن تشکیل میدهد، چنین انسانی کمتر آلوده گناه و فساد میشود. جمله
.(« جَزاهُ اللّهُ خَیْرا: خداوند او را پاداش خیر داد » : به دو معنی آمده؛ یکی پاداش و کیفر دادن در برابر چیزي (چنان که گفته میشود
لا یَجْزي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ: هیچ » و دیگري کفایت کردن و جانشین شدن و تحمل نمودن، چنان که در آیه مورد بحث آمده است
ممکن است هر دو به یک ریشه .« پدري، مسؤولیت اعمال فرزندش را قبول نمیکند و به جاي او نمینشیند و از او کفایت نمیکند
باز گردد، چرا که پاداش و کیفر نیز جانشین عمل میشود و به مقدار آن است. به هرحال در آن روز هر کس چنان به خود مشغول
است و در پیچ و خم اعمال خویش گرفتار که به دیگري نمیپردازد، حتی پدر و فرزند که نزدیکترین رابطهها را با هم دارند
إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ » : هیچکدام به فکر دیگري نیستند. در پایان آیه انسانها را از دو چیز برحذر میدارد، میفرماید
در واقع در برابر دو امر که در آغاز آیه بود، دو نهی در اینجا دیده (صفحه 346 ) میشود زیرا اگر .« الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ
توجه به خدا و ترس از حساب و جزا در انسان زنده شود ترسی از انحراف و آلودگی در او نیست، مگر از دو راه: یکی این که زرق
و برق دنیا، واقعیتها را در نظر او دگرگون سازد و قدرت تشخیص را از او بگیرد که حب دنیا ریشه همه گناهان است، دیگر این
که وسوسههاي شیطانی او را فریب دهد و مغرور سازد و از مبدء و معاد دور کند. اگر این دو راه نفوذ گناه بسته شود، دیگر هیچ
خطري او را تهدید نمیکند و به این ترتیب چهار دستور فوق مجموعه کاملی از برنامه نجات آدمی را فراهم میسازد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
یَجْزي: بینیاز میکند، بسنده مینماید. در آیه مورد بحث قرآن روي سخن را به مردم نموده و در هشداري سخت میفرماید: یَا أَیُّهَا
النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ هان اي مردم! پرواي پروردگارتان را پیشه سازید و از او بترسید و مقررات او را محترم شمارید! وَ اخْشَوْا یَوْماً لا
یَجْزي والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ و از روزي بترسید که نه پدري به کار فرزندش خواهد آمد و گناه او را به دوش خواهد کشید؛ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ
جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً و نه فرزندي به کار پدرش خواهد آمد و عذابی را از او دور خواهد ساخت. به بیان دیگر، منظور این است که:
نه پدري فرزند خویش را بسنده و بینیاز میسازد و نه فرزندي پدرش را؛ چرا که هر کدام در اندیشه نجات خویشند و به دیگري
صفحه 210 از 369
نمیتوانند یاري برسانند. إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاةُ الدُّنْیا (صفحه 347 ) به یقین وعده خدا در مورد فرارسیدن روز رستاخیز
و پاداش و کیفر کارها حق است و در آن تخلّف نخواهد شد؛ پس مباد که زندگی زودگذر این جهان و زرق و برق فناپذیر آن
شما را بفریبد؛ و این حقیقت، که چند روزي به شما فرصت و مهلت داده شد و در کنار نعمتهاي رنگارنگ خدا روزگار
میگذرانید، فرجام زندگی و مرگ و جهان پس از مرگ و پاداش کیفر عملکردها را از یاد ببرید! وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ و مباد
منظور از فریبنده در آیه شریفه، شیطان است. و از دیدگاه ،« مُجاهِد » که شیطان فریبه کار شما را فریب دهد. به باور گروهی از جمله
پارهاي دیگر، هر آنچه انسان را مغرور سازد و او را به گناه و ستم سوق داده و از فرمانبرداري خدا غافل سازد، فریبنده و فریبه کار
است، خواه شیطان باشد یا امید کاذب، یا هر آفت دیگر! در روایت است که: اَلْکَیِّسُ مَنْ هانَ نَفْسَهُ وَ عَمِلَ لَها بَعْدَ الْمَوْتِ وَ الْفاجِرُ
مَنِ اتَّبَعَ نَفْسَهُ هَواها وَ تَمَنّی عَلَی اللّهِ.( 1) انسان هوشمند و زیرك آن کسی است که آیندهنگر باشد و براي پس از مرگ کار کند و
سرمایهگذاري نماید؛ و گناه پیشه آن کسی است که از هوسهاي خود پیروي نموده و در همان حال از بارگاه خدا آرزوي عافیت
( 2459 . (صفحه 348 / 638 ، 16674 ؛ مُسْنَد تِرْمِذي، ج 4 / و نجات داشته باشد. ***** 1. مُسْنَد احمد، ج 5، ص 105
297 . آیه (تقدّم اراده و خواست پیامبر صلی الله علیه و آله بر اراده و خواست مؤمنین)
اشاره
النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُ هُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ إِلاَّ
أَنْ تَفْعَلُوا إِلی أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً پیامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولی است و همسران او مادران
آنها (مؤمنان) محسوب میشوند و خویشاوندان نسبت به یک دیگر از مؤمنان و مهاجران در آن چه خدا مقرر داشته اولی هستند،
مگر این که بخواهید نسبت به دوستانتان نیکی کنید (و سهمی از اموال خود به آنها بدهید) این حکم در کتاب الهی نوشته شده
است. ( 6 / احزاب)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
میپردازد. توضیح اینکه: هنگامی که مسلمانان از مکه به مدینه هجرت کردند « مُؤاخات » آیه به مسأله مهم دیگري یعنی ابطال نظام
و اسلام پیوند و رابطه آنها را با بستگان مشرکشان که در مکه بودند به کلی برید. پیامبر صلی الله علیه و آله به فرمان الهی، مسأله
دو به دو) پیمان اخوت و ) « انصار » و « مهاجران » عقد اخوت و پیمان برادري را در میان آنها برقرار ساخت. به این ترتیب که میان
برادري منعقد شد و آنها همچون دو برادر حقیقی از یکدیگر ارث میبردند، ولی این یک حکم موقت و مخصوص به این حالت
فوقالعاده بود، هنگامی که اسلام گسترش پیدا کرد و ارتباطات گذشته تدریجا برقرار شد، دیگر ضرورتی براي ادامه این حکم
را به طوري که جانشین نسب شود ابطال کرد و حکم ارث و مانند آن را مخصوص « نظام مواخات » نبود. آیه فوق نازل شد و
خویشاوندان حقیقی قرار داد. بنابراین نظام اخوت و برادري هر چند یک نظام اسلامی بود، (برخلاف نظام پسر خواندگی که یک
نظام جاهلی بود) اما میبایست پس از بر طرف شدن حالت فوقالعاده ابطال گردد و چنین شد. منتهی در آیه مورد بحث، قبل از
بودن زنان پیامبر صلی الله علیه و آله » و « اولویت پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به مؤمنین » ذکر این نکته، به دو حکم دیگر، یعنی
( و همسران (صفحه 349 » .« پیامبر نسبت به مؤمنان از خود آنها اولی است » : به عنوان مقدمه ذکر شدهاست، میفرماید « به منزله مادر
با این که پیامبر صلی الله علیه و آله به منزله پدر و همسران او به منزله مادران مؤمنین هستند، .« او مادران مؤمنین محسوب میشوند
صفحه 211 از 369
خویشاوندان نسبت به » : هیچگاه از آنها ارث نمیبرند، چگونه میتوان انتظار داشت که پسر خواندهها وارث گردند. سپس میافزاید
یکدیگر از مؤمنان و مهاجرین در آن چه خدا مقرر داشته است اولی هستند: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُ هُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ مِنَ
ولی با اینحال براي این که راه را به کلی به روي مسلمانان نبندد و بتوانند براي دوستان و کسانی که مورد .« الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ
مگر این که » : علاقه آنها هستند چیزي به ارث بگذارند، هر چند از طریق وصیت نسبت به ثلث مال باشد، در پایان آیه اضافه میکند
و در آخرین مرحله براي .« بخواهید نسبت به دوستانتان کار نیکی انجام دهید این مانعی ندارد: إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلی أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً
این حکم در کتاب الهی (در لوح محفوظ یا در قرآن مجید) نوشته شده است: » : تأکید همه احکام گذشته، یا حکم اخیر میفرماید
قرآن در این آیه اولویت پیامبر صلی الله علیه و آله را نسبت به مسلمانان به طور مطلق ذکر کرده .« کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً
صلی الله علیه و آله از خود او نیز اولی « پیامبر » نسبت به خویشتن دارد « انسان » است و مفهومش این است که در کلیه اختیاراتی که
است. پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هم در مسایل اجتماعی و هم فردي و خصوصی، هم در مسایل مربوط به حکومت و هم
قضاوت و دعوت، از هر انسانی نسب به خودش اولی است و اراده و خواست او مقدم بر اراده و خواست وي میباشد. از این مسأله
نباید تعجب کرد چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله معصوم است و نماینده خدا جز خیر و صلاح جامعه و فرد را در نظر نمیگیرد،
هرگز تابع هوي و هوس نیست و هیچگاه منافع خود را بر دیگران مقدم نمیشمرد، بلکه به عکس برنامه او در تضاد منافع همواره
ایثارگري و فداکاري براي امت است. این اولویت در حقیقت شاخهاي از اولویت مشیت الهی است، زیرا ما هر چه داریم از خدا
است. اضافه بر این انسان هنگامی میتواند به اوج ایمان برسد که نیرومندترین علاقه او یعنی عشق به ذات خود (صفحه 350 ) را
لا یُؤْمِنُ اَحَدُکُمْ حَتّی یَکُونَ هَواهُ تَبَعا » : تحتالشعاع عشق به ذات خدا و نمایندگان او قرار دهد. لذا در حدیثی میخوانیم که فرمود
(1) .« لِما جِئْتُ بِهِ: هیچ یک از شما به حقیقت ایمان نمیرسد مگر زمانی که خواست او تابع آن چه من از سوي خدا آوردهام باشد
وَالَّذي نَفْسی بِیَدِه لا یُؤْمِنُ اَحَدُکُمْ حَتّی اَکُونَ اَحَبَّ اِلَیْهِ مِنْ نَفْسِه وَ مالِه وَ وَلَدِه وَ النّاسِ » : و نیز در حدیث دیگري چنین آمده است
اَجْمَعینَ: قسم به آن کسی که جانم در دست او است، هیچیک از شما به حقیقت ایمان نمیرسد، مگر زمانی که من نزد او
وَ ما کانَ » : 2). قرآن نیز در آیه 36 همین سوره (احزاب) میگوید ) « محبوبتر از خودش و مالش و فرزندش و تمام مردم باشم
لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَۀٍ إِذا قَ َ ض ی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ: هیچ مرد با ایمان و زن با ایمانی نمیتواند هنگامی که
باز تأکید میکنیم این سخن، مفهومش این نیست که .« خدا و پیامبرش حکمی کند در برابر آن از خودشان اختیاري داشته باشند
خداوند متعال بندگانش را دربست تسلیم تمایلات یک فرد کرده باشد، بلکه با توجه به این که پیامبر صلی الله علیه و آله داراي
3 و 4 / نجم) هر چه میگوید سخن خدا است و از ) « وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوي اِنْ هُوَ اِلاّ وَحْیٌ یُوحی » مقام عصمت است و به مصداق
ناحیه او است و حتی از پدر هم دلسوزتر و مهربانتر است. این اولویت در حقیقت در مسیر منافع مردم، هم در جنبههاي حکومت و
تدبیر جامعه اسلامی و هم در مسایل شخصی و فردي است. به همین دلیل بسیار میشود که این اولویت، مسؤولیتهاي سنگینی بر
دوش پیامبر میگذارد، لذا در روایت معروفی که در منابع شیعه و اهل سنت وارد شده میخوانیم: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
اَنَا اَوْلی بِکُ لِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِه وَ مَنْ تَرَكَ مالاً فَلِلْوارِثِ وَ مَنْ تَرَكَ دَیْنا اَوْ ضِ یاعا فَاِلیَّ وَ عَلَیَّ: من از هر مؤمنی نسبت به او اولی »
هستم، کسی که مالی از خود بگذارد براي وارث او است و کسی که بدهکار از دنیا برود و یا فرزند و عیالی بگذارد کفالت آنها بر
ذیل آیه مورد بحث. 3- در وسایل « تفسیر فی ظلال » - ذیل آیه مورد بحث. 2 ،« تفسیر فی ظلال » -1 ***** (3) .« عهده من است
الشیعه، جلد 17 ، صفحه 551 ، این سخن از امام صادق از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است. (صفحه 351 ) (باید توجه داشت
قبل از آن نیز قرینه روشنی بر این « دَیْن » در اینجا به معنی فرزندان و یا عیالی است که بدون سرپرست ماندهاند و تعبیر « ضیاع » که
معنی میباشد، زیرا منظور داشتن بدهی بدون مال است).
اولویت خویشاوندان نسبت به دیگران در ارث
صفحه 212 از 369
سومین حکم، مسأله اولویت خویشاوندان در مورد ارث نسبت به دیگران است، زیرا در آغاز اسلام که مسلمانان بر اثر هجرت پیوند
تنظیم شد، یعنی مهاجرین از یکدیگر و یا انصار که با « مؤاخات » و « هجرت » خود را با بستگانشان گسسته بودند قانون ارث بر اساس
آنها پیوند برادري بسته بودند ارث میبردند، این امر یک حکم موقتّی بود که با وسعت یافتن اسلام و برقرار شدن بسیاري از
ارتباطات گذشته خویشاوندي، بر اثر اسلام آوردن آن ها، دیگر ادامه این حکم ضرورتی نداشت (توجه داشته باشید سوره احزاب
در سال پنجم هجرت سال جنگ احزاب نازل شده است). لذا آیه فوق نازل شد و اولویت اولو الارحام (خویشاوندان) را نسبت به
دیگران تثبیت کرد. البته قراینی در دست است که منظور از اولویت در اینجا اولویت الزامی است، نه استحبابی، زیرا هم اجماع
علماي اسلام بر این معنی است و هم روایات زیادي که در منابع اسلامی وارد شده این موضوع را اثبات میکند. در اینجا به این
مؤمنان « مُفَضَّلٌ عَلَیْهِم » نکته نیز باید دقیقا توجه کرد که این آیه در صدد بیان ارث نسبت به یکدیگر است و به تعبیر دیگر در اینجا
خویشاوندان از نظر ارث بردن » : و مهاجرانند که در متن قرآن آمده (مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ). بنابراین مفهوم آیه چنین میشود
بعضی از بعضی دیگر اولی از غیر خویشاوندانند و اما این که خویشاوندان چگونه ارث میبرند؟ و بر چه معیار و ضابطهاي است؟
قرآن در اینجا از این معنی ساکت است، هر چند در آیات سوره نساء از آن مشروحا بحث نموده است. چهارمین حکمی که به
صورت یک استثناء در آیه فوق آمده مسأله بهرهمند نمودن دوستان و افراد مورد علاقه از اموالی است که انسان از خود به یادگار
مگر این که بخواهید به دوستانتان (صفحه 352 ) نیکی کنید) بیان ) « اِلاّ اَنْ تَفْعَلُوا اِلی اَوْلِیائِکُمْ مُعْرُوفا » میگذارد این حکم با جمله
شده است و مصداق روشن آن همان حکم وصیت است که انسان میتواند در یک سوم از اموالش درباره هر کس مایل باشد انجام
دهد. به این ترتیب هنگامی که اساس ارث بر پایه خویشاوندي گذارده شد و جانشین پیوندهاي گذشته گردید باز ارتباط انسان، به
کلی از دوستان مورد علاقه و برادران مسلمان او قطع نمیشود، منتها از نظر کیفیت و کمیت بسته به میل خود انسان است ولی در هر
حال مشروط به این میباشد که زاید بر ثلث مال نگردد و البته اگر انسان از وصیت کردن صرفنظر کند همه اموال او بین
خویشاوندانش طبق قانون ارث تقسیم میگردد و ثلثی براي او منظور نخواهد شد. روایات زیادي از ائمه اهل بیت علیهمالسلام در
تفسیر شده، همانگونه که « ارث اموال » نقل شده که در قسمتی از آنها این آیه به مسأله « لارْحام 􀁴 اُولُو ا » تفسیر آیه فوق در مورد
در خاندان پیامبر و ائمه اهلبیت « ارث خلافت و حکومت » معروف در میان مفسران است، در حالی که در قسمت دیگر به مسأله
علیهمالسلام تفسیر گردیده است. از جمله در حدیثی از امام صادق میخوانیم که وقتی از تفسیر این آیه سؤال کردند، امام فرمود:
نه، درباره » : امام فرمود ؟« آیا این درباره ارث اموال نیست » : و هنگامی که راوي سؤال کرد « این درباره فرزندان حسین نازل شده »
بدیهی است منظور از این احادیث نفی مسأله ارث اموال نیست، بلکه منظور توجه دادن به این نکته است .« حکومت و ولایت است
که ارث مفهوم وسیعی دارد که هم ارث اموال را شامل میشود و هم ارث خلافت و ولایت را. این توارث هیچ گونه شباهتی به
مسأله توارث سلطنت در سلسله پادشاهان ندارد، اینجا توارثی است به خاطر شایستگیها و لیاقتها و لذا در میان فرزندان امامان تنها
شامل حال کسانی میشد که داراي این شایستگی بودند، درست شبیه آن چه ابراهیم براي فرزندان خود از خدا میخواهد و
خداوند به او میگوید: امامت و ولایت من به آن گروه از فرزندان تو که در صف ظالمان قرار داشتهاند نمیرسد بلکه مخصوص
پاکان آنها است. و نیز شبیه چیزي است که در زیارات در مقابل قبور شهیدان راه خدا از جمله در مقابل امام حسین میگوییم: سلام
بر تو اي حسینی که وارث آدم، وارث نوح، وارث ابراهیم و وارث موسی و عیسی و محمدي … که این ارثی است در (صفحه
( 353 ) جنبههاي اعتقادي و اخلاقی و معنوي و روحانی. ( 1
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
صفحه 213 از 369
شأن نزول
« مدینه » به « مکّه » پارهاي از مفسّران آوردهاند که پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله هنگامی که به فرمان خدا دست به هجرت زد و از
را برقرار ساخت و براساس آن مقرّر گردید که هریک از مهاجران « مُؤاخات » رفت، در آنجا به فرمان خدا به طور موقت قانون
دست برادري به هم بسپارند و به سان دو برادر واقعی از یکدیگر ارث برند. این اصل و پیامدهاي « انصار » مسلمان با یکی از مسلمان
آن در جامعه نوبنیاد اسلامی برقرار گردید، به همین جهت هنگامی که مسلمانی جهان را بدرود میگفت، پیامبر صلی الله علیه و آله
میراث او را به برادر عقیدتیاش میداد و به نزدیکان نسبی او که شركگرا بودند چیزي نمیرسید؛ امّا روشن بود که این برنامه و
فسخ و حکم ارث براساس قانون « مُؤاخات » احکام جنبه موقت داشت، به همین دلیل با فرود نخستین آیه مورد بحث حکم قانون
خویشاوندي جایگزین آن گردید و پیامبر خدا به مردم رسانید و روشنگري فرمود که: وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ
اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ … و خویشاوندان نسبت به یکدیگر از ایمان آوردگان و هجرت کنندگان، در آنچه خدا در موضوع
نیز در این مورد میافزاید: براساس قانون « قَتاده » روایت شده است و « کَلْبی » ارث مقرر داشته است سزاوارترند … آنچه آمد، از
پیش از فرود این آیه شریفه مردم مسلمان براساس ایمان و هجرت ارث میبردند و کسانی که به خاطر ایمان هجرت ،« موأخات »
جلد 3، صفحه 292 و 293 نقل « تفسیر برهان » نکرده بودند، از مسلمانان ***** 1- این احادیث را مرحوم سید هاشم بحرانی در
کرده است. (صفحه 354 ) مهاجر ارثی نمیبردند، امّا با فرود آیه مورد اشاره و دیگر آیات مربوط به ارث، دگرباره حکم ارث
در نظام ارث فسخ شد. « مُؤاخات » براساس خویشاوندي مقرر گردید و بدین وسیله قانونِ
موقعیت پیامبر صلی الله علیه و آله در جامعه اسلامی
در آیه مورد بحث قرآن شریف به ترسیم چند اصل اساسی و مقررات مربوط به آنها پرداخته و پیش از همه میفرماید: اَلنَّبِیُّ أَوْلی
بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به مردم توحیدگرا و با ایمان از خود آنان سزاوارتر است. در تفسیر این فراز از
منظور این است که: پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله از خود مردم با ایمان در دعوت به « عَطاء » و « ابن عَبّاس » آیه شریفه، به باور
حق و عدالت و فرمان دادن به کاري زیبندهتر و سزاوارتر است و اگر آن حضرت به چیزي دعوت کرد و یا به کاري فرمان داد،
گرچه انجام آن بر خلاف تمایل و خواست خودشان بود، پیروي از آن حضرت واجب است و باید گفتار و هشدار آن بزرگوار را بر
نظر خویش مقدّم دارند. پارهاي در شأن نزول و داستان فرود آیه مورد بحث آوردهاند که: پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله به
همه مردم با ایمان را به آماده باش و حرکت فرا خواند، امّا پارهاي گفتند: ما براي حرکت « تبوك » هنگام آماده شدن براي پیکار
باید از پدر و مادر خویش اجازه بگیریم و رضایت و موافقت آنان را جلب نماییم؛ درست در آن هنگام بود که این آیه شریفه بر
قلب پاك او فرود آمد که: پیامبر صلی الله علیه و آله نسبت به مردمِ توحیدگرا و با ایمان از خود آنان یا پدر و مادرشان براي
تصمیمگیري سزاوارتر است( 1) اَلنَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ***** 1. در مورد اختیارات پیامبر (ص)، به دلیل وحی و رسالت
هیچ انسان « ما مِنْ مُؤْمِنٍ اِلاّ وَ اَنَا اَوْلَی النّاسِ بِهِ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ » : و مقام والاي عصمت از خود آن حضرت آوردهاند که فرمود
توحیدگرایی نیست، جز اینکه من در دنیا و آخرت از او نسبت به خودش اَولی هستم. صَحیح بُخاري، ج 6، ص 145 ؛ وسائلالشیعه،
آورده است که: هر پیامبري پدر جامعه و مردم خویش بود و براین اساس است که مردم « مُجاهِد » ( ج 17 ، ص 551 . (صفحه 355
توحیدگرا و با ایمان نیز با هم برادرند، چرا که از دیدگاه ادیان الهی به ویژه اسلام، پیامبر صلی الله علیه و آله پدر مردم است. قرآن
در مورد ابراهیم میفرماید: مِلَّۀَ اَبیکُمْ اِبْراهیمَ (… 1) آیین پدرتان ابراهیم نیز این گونه بود و بدین وسیله او را پدر یکتا پرستان
جهان میخواند. و پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله نیز فرمود: اَنَا وَ عَلِیٌّ اَبَوا هذِهِ الاُْمَّۀِ( 2) من و علی علیهالسلام پدران این امت
به مفهوم نفیسترین و ارجمندترین اعضاء وجود انسان، یا دستگاه خرد و « نَفْس » در آیه مورد بحث، جمع واژه « اَنْفُس » هستیم. واژه
صفحه 214 از 369
به مفهوم نفیسترین و ارجمندترین اعضاء وجود انسان، یا دستگاه خرد و « نَفْس » در آیه مورد بحث، جمع واژه « اَنْفُس » هستیم. واژه
به مفهوم نفس کشیدن باشد و برخی نیز بر این باورند که ممکن « تنفس » دریافت اوست. پارهاي بر آنند که ممکن است این واژه از
برگرفته شده باشد که در آن صورت به معناي ارزشمندترین و گرامیترین اعضاء سازمان وجود انسان به شمار « نِفاسَه » است از
میرود. در ادامه آیه شریفه قرآن در اشاره به حکم دیگري میفرماید: وَ أَزْوَاجُهُ أُمَّهَاتُهُمْ و همسران پیامبر صلی الله علیه و آله به
سان مادران مردم با ایمانند. منظور این است که آنان در حرمت ازدواج به سان مادر آنان به شمار میروند و نیز رعایت احترام و
گرامیداشت آنان بر همگان لازم است، امّا مادران حقیقی مردم نیستند و چرا که در این صورت میبایست دخترانشان نیز خواهران
مردم به شمار روند و ازدواج با آنان ناروا اعلام گردد، در حالی که میدانیم چنین نیست. با این بیان منظور همان دو چیزي بود که
به آنها اشاره رفت: یکی ناروا بودن ازدواج با آنان و دیگر رعایت احترام و گرامیداشت شان، به همین جهت است که نگاه کردن بر
2. عُیُونُ أَخبارِ . آنان ناروا شناخته شده است؛ و نیز مردم با ایمان از آنان ارث نمیبرند و آنان نیز از ***** 1. سوره حَج، آیه 78
میگوید: این فراز از آیه شریفه تنها « شافعی » 29 . (صفحه 356 ) مردم ارث نمیبرند؛ براین باور است که / الرِّضا، ج 2، ص 80
حرمت ابدي ازدواج با آنان را میرساند و به مردم با ایمان اعلام میکند که آنان را به سان مادران خود گرامی بدارند، امّا این به
مفهوم آن نیست که میتوان با آنان به صورت مادر و خواهر سفر کرد و یا در جایی خلوت به گفت و شنود پرداخت. آري، این
آوردهاند که: زنی به او مادر خطاب کرد، امّا وي گفت: من مادر شما نیستم، بلکه مادر « عایشه » مفهوم مادري همان است که از
خالُ » مردان شما مردم با ایمان هستم. و به همین جهت است که به خواهران و برادران همسران پیامبر صلی الله علیه و آله نمیتوان
ازدواج « ابوبکر » دختر « اَسْماء » با « زُبَیْر » در این مورد میگوید: تاریخ گواه است که « شافعی » ( گفت.( 1 « خالَۀُ الْمُؤْمِنینِ » و « الْمُؤْمِنین
خاله مردم با ایمان است. وَ أُوْلُوا الْأَرْحَ امِ بَعْضُ هُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فِی کِتَابِ اللّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ « خالَۀُ الْمُؤْمِنین » کرد و نگفت که او
الْمُهَاجِرِینَ و نزدیکان و خویشاوندان نسبت به یکدیگر، از ایمان آوردگان و هجرت کنندگان در آنچه خدا در موضوع ارث بري
مقرّر داشته است سزاوارترند. گفتنی است که این جمله از آیه مورد بحث به وسیله آخرین آیه سوره اَنْفال تفسیر شده است که
لأرْحامِ بَعْضُ هُمْ اَوْلی بِبِعْضٍ فی کِتابِ اللّه.( 2) و خویشاوندي نسبت به یکدیگر، از دیگر انسانها در کتاب خدا 􀁴 میفرماید: وَ أُولُوا ا
سزاوارترند. با این بیان آفریدگار انسان پس از اینکه همسران پیامبر صلی الله علیه و آله را در این آیه شریفه مادران مردم با ایمان
عنوان داد، از پی آن موضوع ارث گذاري و ارث بري را طرح کرد تا روشن سازد که این عنوان مادري همسرانِ پیامبر صلی الله علیه
عنوان دادند، به « خالُ الْمُؤْمِنین » را « معاویه » ، و آله به این معنا نیست که ***** 1. با این بیان کسانی که روي هدفهاي سیاسی
زشتگویی دست یازیده و آن عنصر خودکامه و فریبه کار را در راه به ذلّت کشیدن دنیاي اسلام یاري کردهاند. 2. سوره اَنْفال، آیه
75 . (صفحه 357 ) آنان از مردم با ایمان و یا مردم از آنان ارث میبرند، بلکه سیستم ارث بري تنها براساس خویشاوندي نسبی و
سببی است. و خویشاوندان و نزدیکان مردم با ایمان هم برخی در ارثبري از برخی دیگر سزاوارترند. به باور پارهاي نظیر آیه مورد
بحث این است که: و خویشاوندان و نزدیکان برخی در ارث بردن از برخی از مردم با ایمان که انصار و مهاجران باشند سزاوارترند؛
امّا به باور پارهاي دیگر منظور از ایمان آوردگان، کسانی هستند که با هم پیمان برادري دارند و یا از مکّه به مدینه هجرت نمودند و
فسخ « هجرت » و « مُؤاخات » از این دو راه از یکدیگر ارث میبرند. با این بیان آیه مورد بحث روشنگري میکند که ارث بري از راه
میگردد و پس از فرود این آیه سیستم ارثبري براساس خویشاوندي است. این نزدیکان و خویشاوندانند که به تناسب پیوند و
نزدیکی خویش ارث میبرند و کسانی که به سان فرزند، از برادر و خواهر یا عمو و عمه و دایی و خاله به کسی نزدیکترند، به
ارثبري سزاوارترند. إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا إِلی أَوْلِیَائِکُمْ مَعْرُوفًا مگر اینکه بخواهید نسبت به دوستانتان کاري پسندیده انجام دهید و از راه
وصیت نیک به یک سوم از دارایی خویش چیزي به آنان به ارث گذارید. به باور مفسّران، این استثناء، منقطع میباشد و منظور این
است که: امّا اگر شما به دوستان با ایمان و یا هم پیمانهاي خود از راه وصیت نیک بر یک سوم از اموالتان بهرهاي بگذارید این کار
در این مورد میگوید: منظور از این بیان، وصیت نمودن انسان با ایمان در ثلث داراییاش به سود دوستان « سُدي » . پسندیده است
صفحه 215 از 369
فسخ گردید، قرآن شریف در این آیه شریفه « هجرت » و « مُؤاخات » خویش است. امّا پارهاي برآنند که وقتی موضوع ارثبري از راه
« محمد بن حَنَفیّه » راه وصیت نیک در حق دوستان و آشنایان در یک سوم از ثروت را طرح کرد. (صفحه 358 ) گروهی از جمله
برآنند که منظور وصیت پسندیده درحق نزدیکان شركگراست؛ امّا برخی این وصیت را درست ندانستهاند، چرا که قرآن
میفرماید: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لاتَتَّخِ ذُوا عَدُوّي وَ عَدُوَّکُمْ اَوْلِیاءَ (… 1) هان اي کسانی که ایمان آوردهاید، دشمن من و دشمن
خودتان را به دوستی برمگیرید … بسیاري از حقوقدانان اهل سنت این وصیت را درست اعلام کرده و برآنند که وصیت به سود
نزدیکان کافر رواست، امّا از دیدگاه فقهاي ما اگر نزدیکان شركگرایی انسان پدر و مادر یا فرزند او باشند، میتواند از راه وصیت
بر یک سوم داراییاش براي آنان بهرهاي در نظر گیرد و ارثی بگذارد، امّا اگر جز اینها باشند درست نیست. کَانَ ذلِکَ فِی الْکِتَابِ
و سیستم ارثبري از راه خویشاوندي در کتاب خدا به ثبت رسیده است. به « هجرت » و « مُؤاخات » مَسْطُورًا این فسخ ارثبري از راه
است. ***** 1. سوره مُمْتَحِنِه، آیه « تورات » باور پارهاي منظور از کتاب در آیه شریفه، لوح محفوظ و به باور پارهاي دیگر منظور
( 1. (صفحه 359
298 . آیه (نحوه زندگی و رفتار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله براي همه خانوادهها الگو و سرمشق است)
اشاره
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللّهِ اُسْوَةٌ حَسَ نَۀٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللّهَ وَ الْیَوْمَ الاْخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثیرا براي شما در زندگی رسول خدا سرمشق
نیکویی بود، براي آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند. ( 21 / احزاب)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در اصل به معنی آن حالتی است که انسان به هنگام پیروي از دیگران به خود میگیرد و به تعبیر دیگري همان تأسی کردن و « اُسْوَةٌ »
مفهومش این است « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِاللّهِ اُسْوَةٌ حَسَنَۀٌ » اقتدا نمودن است، بنابراین معنی مصدري دارد، نه معنی وصفی و جمله
که براي شما در زندگی پیامبر صلی الله علیه و آله تأسی و پیروي خوبی است، میتوانید با اقتدا کردن به او خطوط خود را اصلاح و
قرار گیرید. بهترین الگو براي شما نه تنها در میدان جنگ که در تمام زندگی، شخص پیامبر صلی الله علیه « صراط مستقیم » در مسیر
و آله است، روحیات عالی او، استقامت و شکیبایی او، هوشیاري و درایت و اخلاص و توجه به خدا و تسلط او بر حوادث و زانو
نزدن در برابر سختیها و مشکلات با همسر و اعضاي خانواده و رفتار ایشان، هر کدام میتواند الگو و سرمشقی براي همه مسلمین
باشد. این ناخداي بزرگ به هنگامی که سفینهاش گرفتار سختترین طوفانها میشود کمترین ضعف و سستی و دستپاچگی به خود
راه نمیدهد، او هم ناخدا است هم لنگر مطمئن این کشتی، هم چراغ هدایت است و هم مایه آرامش و راحت روح و جان
سرنشینان. همراه دیگر مؤمنان، کلنگ به دست میگیرد، خندق میکند، با بیل جمعآوري کرده و با ظرف از خندق بیرون میبرد،
براي حفظ روحیه و خونسردي یارانش با آنها مزاح میکند و براي گرم کردن دل و جان آنها را به خواندن اشعار حماسی تشویق
مینماید، مرتبا آنان را به یاد خدا میاندازد و به آینده درخشان و فتوحات بزرگ نوید میدهد. از توطئه منافقان بر حذر میدارد و
هوشیاري لازم را به آنها میدهد. از آرایش جنگی صحیح و انتخاب بهترین روشهاي نظامی لحظهاي (صفحه 360 ) غافل نمیماند
و در عین حال از راههاي مختلف براي ایجاد شکاف در میان صفوف دشمن از پاي نمینشیند. آري او بهترین مقتدا و اسوه مؤمنان
در این میدان و در همه میدانها است. جالب اینکه: قرآن در آیه فوق این اسوه حسنه را مخصوص کسانی که داراي سه ویژگی
هستند، امید به اللّه و امید به روز قیامت دارند و خدا را بسیار یاد میکنند. در حقیقت ایمان به مبدء و معاد انگیزه این حرکت است
صفحه 216 از 369
و ذکر خداوند تداوم بخش آن، زیرا بدون شک کسی که از چنین ایمانی قلبش سرشار نباشد، قادر به قدم گذاشتن در جاي
قدمهاي پیامبر نیست و در ادامه این راه نیز اگر پیوسته ذکر خدا نکند و شیاطین را از خود نراند، قادر به ادامه تأسی و اقتدا نخواهد
بود. این نکته نیز قابل توجه است که علی با آن شهامت و شجاعتش در همه میدانهاي جنگ که یک نمونه زنده آن غزوه احزاب
کُنّا اِذِا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَیْنا بِرَسُولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله » : است و بعد اشاره خواهد شد در سخنی که در نهجالبلاغه آمده میفرماید
فَلَمْ یَکُنْ اَحَ دٌ مِنّا اَقْرَبَ اِلَیِّ الْعَدُوِّ مِنْهُ: هرگاه آتش جنگ، سخت شعلهور میشد ما به رسولاللّه پناه میبردیم و هیچیک از ما به
(1).« دشمن نزدیکتر از او نبود
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
مترقیترین الگو براي همه عصرها و نسلها
آمده است. این واژه اسم است که در جاي مصدر قرار « اِقْتِداء » از « قُدْوَه » میباشد، درست همانگونه که واژه « اِتِّساء » از ،« اُسْوَه » واژه
گرفته و در اصل به مفهوم حالتی است که انسان به هنگام الگوگیري و پیروي از دیگري به خود میگیرید؛ با این بیان منظور این
است که: براي شما بندگان خدا در الگو گرفتن از پیامبر صلی الله علیه و آله، اگر به او اقتدا میکردید و او را در یاري حق و عدالت
و شکیبایی در راه خدا سرمشق قرار میدادید پیروي شایسته و نیکویی است. شما به او بنگرید که چگونه دامان همت بر کمر زده و
کلمات قصار، فصل غرائب، جمله 9. (صفحه 361 ) بالا کشیده و در جهاد و ،« نهج البلاغه » - آستین شجاعت و شهامت ***** 1
و شکافته شدن « اُحُ د » تلاش شکیبایی و پایداري پیشه ساخته است! به او بنگرید که چگونه بر شکستن دندانهایش در پیکار
پیشانیاش شکیبایی ورزید و پشت به دشمن خیرهسر و اصلاحستیز نکرد؛ به او بنگرید که چگونه بر شهادت عموي ارجمندش
پایداري ورزید و با شکیبایی بر همه رنجها و فشارها و مصیبتها دوشادوش شما و پیشتر از همه شما با جان و تن با شما « حمزه »
مواسات نمود. آیا به راستی شما ایمان آوردگان به سان او فداکاري و مواسات پیشه ساختید و دگر دوستی و مردم خواهی را راه و
میباشد و این « لکم » رسم خود قرار دادید؟! لِمَنْ کَ انَ یَرْجُو اللّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللّهَ کَ ثِیرًا این جمله در حقیقت بدل از
الگوگیري و سرمشق نیکو و سرفراز را ویژه کسانی میسازد که به این سه ویژگی آراستهاند: 1 براي آن کسی که به راستی به خدا
امید میبندد و به او ایمان دارد، 2 و براي آن کسی که به روز بازپسین امید میدارد و در فرارسیدن آن تردید ندارد، 3 و آن کسی
منظور این است که این الگوگیري براي آن کسی است که به « ابن عَبّاس » که خداي یکتا و بیهمتا را بسیار یاد میکند. به باور
پاداش و نعمتی که نزد خداست امید میدارد و به روز باز پسین ایمان دارد. وَ ذَکَرَ اللّهَ کَثِیرًا و خدا را فراوان یاد میکند. این ویژگی
بدان دلیل است که هر کسی به یاد خدا باشد، فرمانهاي او را پیروي نموده و از هشدارهایش هشدار میپذیرد، امّا آنکه به یاد خدا
( نباشد این گونه نیست. (صفحه 362
299 . آیه (گناه یا ثواب خانوادههاي شاخص مضاعف است)
اشاره
یا نِساءَ النَّبِیِّ مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَۀٍ مُبَیِّنَۀٍ یُضاعَفْ لَهَا الْعَذابُ ضِعْفَیْنِ وَ کانَ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرا اي همسران پیامبر! هر کدام از شما
گناه آشکار و فاحشی مرتکب شود عذاب او دو چندان خواهد بود و این براي خدا آسان است. ( 30 / احزاب)
شرح آیه از تفسیر نمونه
صفحه 217 از 369
گناهان آشکار است و میدانیم مفاسد گناهانی که از افراد با شخصیت سر میزند بیشتر در زمانی خواهد « فاحِشَ ۀٍ مُبَیِّنَۀٍ » منظور از
بود که آشکارا باشد. شما در خانه وحی و مرکز نبوت زندگی میکنید، آگاهی شما در زمینه مسایل اسلامی باتوجه به تماس دایم
با پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از توده مردم بیشتر است، به علاوه دیگران به شما نگاه میکنند و اعمالتان سرمشقی است براي آن
ها، بنابراین گناهتان در پیشگاه خدا عظیمتر است چرا که هم ثواب و هم عذاب بر طبق معرفت و میزان آگاهی و همچنین تأثیر آن
در محیط داده میشود، شما هم سهم بیشتري از آگاهی دارید و هم موقعیت حساستري از نظر تأثیر گذاردن روي جامعه. از همه
اینها گذشته اعمال خلاف شما از یک سو پیامبر را آزرده خاطر میسازد و از سوي دیگر به حیثیت او لطمه میزند و این خود گناه
اشاره به این است که « این کار بر خدا آسان است » : دیگري محسوب میشود و مستوجب عذاب دیگري است. اما این که میفرماید
هرگز گمان نکنید که مجازات کردن شما براي خداوند مشکلی دارد و ارتباطتان با پیامبر اسلام مانع از آن خواهد بود، آن گونه که
در میان مردم معمول است که گناهان دوستان و نزدیکان خود را نادیده یا کم اهمیت میگیرند، نه چنین نیست این حکم با قاطعیت
در مورد شما اجرا خواهد شد. گرچه آیه فوق پیرامون همسران پیامبر صلی الله علیه و آله سخن میگوید که اگر اطاعت خدا کنند
پاداشی مضاعف دارند و اگر گناه آشکاري مرتکب شوند کیفر مضاعف خواهند داشت، ولی از آنجا که ملاك و معیار اصلی
همان داشتن مقام و شخصیت و موقعیت اجتماعی است، این حکم درباره افراد و خانوادههاي دیگر که موقعیتی در جامعه (صفحه
363 ) دارند نیز صادق است. این گونه افراد تنها متعلق به خویش نیستند، بلکه وجود آنها داراي دو بعد است، بعدي تعلق به
خودشان دارد و بعدي تعلق به جامعه و برنامه زندگی آنها میتواند جمعی را هدایت یا عدهاي را گمراه کند، لذا اعمال آنها دو اثر
دارد، یک اثر فردي و دیگر اثر اجتماعی و از این لحاظ هر یک داراي پاداش و کیفري است. لذا در حدیثی از امام صادق
یُغْفَرُ لِلْجاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْبا قَبْلَ اَنْ یُغْفَرَ لِلْعالِمِ ذَنْبٌ واحِدٌ: هفتاد گناه جاهل بخشوده میشود پیش از آن که یک » : میخوانیم که فرمود
1). از این گذشته همواره رابطه نزدیکی میان سطح علم و معرفت با پاداش و کیفر است، همانگونه که ) « گناه از عالم بخشوده شود
2) و در حدیث ) .« اِنَّ الثَّوابَ عَلی قَدْرِ الْعَقْلِ: پاداش به اندازه عقل و آگاهی انسان است » : در بعضی از احادیث اسلامی میخوانیم
اِنَّما یُداقُّ اللّهُ الْعِبادَ فِی الْحِسابِ یَوْمَ الْقِیامَۀِ عَلی قَدْرِ ما آتاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ فِی الدُّنْیا: خداوند در روز » : دیگري از امام باقر آمده است
3) حتی در روایتی از امام صادق ).« قیامت در حساب بندگان به اندازه عقلی که به آنها در دنیا داده دقت و سختگیري میکند
اِنَّمَا التَّوْبَۀُ عَلَی اللّهِ لِلَّذینَ » : سپس به این آیه شریفه استناد، فرمود ،« توبه عالم در بعضی از مراحل پذیرفته نخواهد شد » آمده است که
17 /نساء) ( 4). از این جا روشن ) « یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهالَۀٍ: توبه تنها براي کسانی است که از روي جهل و نادانی کار بدي انجام دهند
در اینجا افزایش ثواب و عقاب باشد، گاه دو برابر و گاه بیشتر، درست همانند « مرتین » یا « مضاعف » میشود که ممکن است مفهوم
ضاعَفْتُهُ ضَ مَمْتُ اِلَیْهِ مِثْلَهُ » : میگوید « ضِ عْف » در معنی « مفردات » در « راغب » دارد به خصوص این که « تکثیر » اعدادي که جنبه
دقت کنید). روایتی که در بالا درباره تفاوت گناه ) « فَصاعِدا: آن را مضاعف ساختم یعنی همانندش و یا بیشتر و چند برابر آن افزودم
-3 . جلد 1، صفحه 9 « اصول کافی » -2 . جلد اول، صفحه 37 « اصول کافی » - عالم و جاهل تا هفتاد برابر ذکر کردیم گواه ***** 1
جلد 1، صفحه 38 . (صفحه 364 ) دیگري بر این مدعا است. اصولًا سلسله مراتب « اصول کافی » -4 . جلد 1، صفحه 9 « اصول کافی »
اشخاص و تفاوت آن بر اثر موقعیت اجتماعی و الگو و اسوه بودن نیز ایجاب میکند که پاداش و کیفر الهی نیز به همین نسبت
باشد.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
هان اي زنان پیامبر! هر کدام از شما دست به گناه زشت و آشکاري دست یازید، در سراي آخرت عذاب او دو چندان خواهد بود؛
چرا که هر کدام از شما به خاطر افتخار همسري پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و زندگی در کانون وحی و رسالت، از نعمتهاي
صفحه 218 از 369
ویژهاي بهرهور است و باید سپاسگزاري آن نعمتهاي ارزشمند و گران باشد؛ و چنین کسی در صورتی که به این نعمتهاي
( ارجدار ناسپاسی ورزد و دست به گناه و زشتی زند، کیفر او نیز بیشتر خواهد بود. (صفحه 365
300